نقد و بررسی بازی Resident Evil 3 Remake
سری بازیهای Resident Evil از قدیمیترین و محبوبترینها در ژانر ترسناک بودهاند که با نوآوریهایی که داشتهاند، طرفداران بسیاری را در تمام دنیا برای خود ایجاد کردهاند. اتمسفر تاریک و داستانی قوی به ..
سری بازیهای Resident Evil از قدیمیترین و محبوبترینها در ژانر ترسناک بودهاند که با نوآوریهایی که داشتهاند، طرفداران بسیاری را در تمام دنیا برای خود ایجاد کردهاند. اتمسفر تاریک و داستانی قوی به همراه چالشهای سخت، به محبوبیت این سری بازیها کمک شایانی کرده است. در ادامه به نقد و بررسی آخرین بازسازی ارائهشده از رزیدنت ایول که مربوط به بازی Resident Evil 3 است میپردازیم.
پس از موفقیت بازسازی شماره دوم بازی Resident Evil، شرکت Capcom گامی دیگر برداشت و نسخه سوم بازی را نیز که شاید بهعنوان یکی از بهیادماندنیترین بازیهای سری Resident Evil از آن یاد میشود را با مطابق با استانداردهای روز بازیهای امروزی، بازسازی و عرضه کرد. حال میخواهیم بررسی کنیم آیا این نسخه نیز همانند نسخه قبلی، فراتر از حد انتظار بود یا برعکس انتظارات هواداران بیشمارش را برآورده نکرد. از این حیث، مقایسه بازی با نسخه قبلی امری اجتنابناپذیر است. همچنین سؤال اصلی این است که دیدار دوباره با بهیادماندنیترین ضدقهرمان خلقشده در این بازیها، Nemesis، میتواند تا چه اندازه هیجانانگیز باشد.
داستان بازی از آپارتمان شخصیت اصلی بازی شروع میشود. Jill Valentine که یکی از آخرین بازماندگان نیروی ویژه پلیس شهر راکون است و تصمیم دارد در شهر مانده و معمای شرکت Umbrella را حل کرده و از رازهای تاریک آن در مورد سلاحهای بیولوژیکی پرده بردارد، باوجودآنکه ویروس مهلکی در سطح شهر شیوع یافته و همهچیز را بههمریخته است. ویروسی که مردم را به زامبیهایی آدمخوار و وحشی تبدیل و وضعیت را اضطراری کرده است. دقایق ابتدایی بازی با دوربین اولشخص شروع میشود و تجربه لذت بخشی را به بازیکن القا میکند. جزییات در محیط آپارتمان بهخوبی طراحیشدهاند و شما را در فضای تاریک بازی از همان ابتدا غرق میکند. بهجز صدای برخورد قطرههای باران به شیشههای پنجره، سکوت شومی حکمفرما است و اتمسفر را در ثانیههای آغازین بسیار عمیق و تأثیرگذار به خورد شما میدهد.
پس از تجربه کابوسی از چشمان Jill و بیدار شدنش، یکی از همکارانش تماس گرفته و از او میخواهد که هر چه سریعتر شهر را ترک کند چراکه جانش درخطر است. قبل از آنکه علت را بفهمید توسط موجودی عظیمالجثه و قدرتمند موردحمله قرار میگیرید. Nemesis دوستداشتنی داستان بسیار سریع وارد عمل شده و تا از بین نبردن شما، آرام نخواهد گرفت. با حمله او، بازی رسماً آغازشده و دوربین بازی به حالت سوم شخص تغییر میکند و شما باید ابتدا از شر او خلاص شوید و به خیابانهای شهر پناه ببرید. هرچند این آخرین باری نیست که Nemesis را ملاقات میکنید و بهاصطلاح تازه اول ماجرا است! (بیش از این به داستان بازی نمیپردازیم چراکه قصد اسپویل کردن بازی را نداریم)
چیزی که ابتدا بسیار موردتوجه شما قرار خواهد گرفت، گرافیک بینظیر بازی است. جزییات در چهره خود شخصیت اصلی بازی و همچنین انیمیشنهای راه رفتن، دویدن و … بسیار با دقت و واقعگرایانه طراحیشدهاند. نورپردازی و بازتاب نور از اجسام شفاف بسیار چشمنواز است و چون تمام بازی در طول شب جریان دارد، دست سازندگان برای ساختن چنین جلوههایی بسیار باز بوده و از آن به نحو احسنت استفاده کردهاند. باوجود گرافیک خوب، بازی در تمامی پلتفرمها به روانی اجرا میشود و در طول بازی شاید باگ یا مشکل فنیای را تجربه نکنید. زامبیها و سایر دشمنان بازی نیز واقعگرایانه نمایش داده میشوند و هرگونه صدمه در نقاط مختلف بدنشان و بسته به اینکه با کدام سلاح از خود دفاع کنید، متفاوت است. برای مثال، جای گلولههای کلتی که در اول بازی در اختیاردارید، کاملاً متفاوت از جای گلولههای شاتگان در بدن دشمنان است؛ اما در مورد خود Nemesis شاید کمی کملطفی شده است. باوجودآنکه جزییات در وی هم بهخوبی طراحیشده، اما مانند نسخه ۱۹۹۹ چندان رعبانگیز و ترسناک نیست. انگار چیزی در ظاهر خود کم دارد که نمیتواند او را مانند پدربزرگش در نسخه قدیمی، ترسناک جلوه دهد. مراحل مختلف بازی هرکدام تم خاص خود رادارند. خیابانهای شهر، بیمارستان، چاههای فاضلاب زیر سطح شهر و مرحله معروف مقر پلیس هرکدام از لحاظ بصری حرفی برای گفتن دارند و شما را ناامید نمیکنند. بااینحال در برخی مکانهای بازی، مواردی باکیفیت پایین دیده میشود مانند قاب عکسی که در مرحله مقر پلیس پیدا میکنید و حاوی عکسی دست جمعی از Jill و یاران قدیمیاش است. این قاب عکس با کیفیتی پیکسلی، گویی در ماشین زمان قرارگرفته و از سال ۱۹۹۹ به این بازی اضافهشده است که باوجود دقت فراوان به جزییات دیگر بازی توسط سازندگان، وجودش عجیب و غیرقابلتوجیه است. ولی درمجموع گرافیک بازی، چشمنواز است و تجربه لذت بخشی را در اختیارتان میگذارد.
در مورد گیم پلی، اولین نکته عدم وجود بخشهایی است که بین دو گزینه، مسیری را برای ادامه انتخاب میکردید و هر مسیر انتخابی از دیگری متفاوت بوده و تجربه جدیدی را برایتان رقم میزد. حتی در شماره قبلی بازی شما میتوانستید بین دو شخصیت انتخاب کنید و کاملاً مسیرهای متفاوتی را تجربه میکردید که باعث میشد ترغیب شوید پس از اتمام بازی، بار دیگر برای تجربه مسیر دوم بازی را تمام کنید تا تمامی حالتها را بتوانید ببینید و یکی از نکات قوت نسخه دوم بود که در اینجا غایب است. شما فقط در نقاط مشخصی از بازی کنترل شخصیت دیگر که Carlos نام دارد را بر عهده میگیرید که کمی ناامیدکننده است. دشمنان بازی چندان چالشبرانگیز نیستند و حتی در درجههای سختی بالاتر، برای از بین بردن آنها مشکلی نخواهید داشت.
یکی از عناصر مهم بازیهای Resident Evil کمبود منابع و فشنگ و همچنین آیتمهای بازیابی سلامتی است و به سختتر شدن بازی بسیار کمک کرده و شما را دائم در شرایط حساسی قرار میدهد که باید تصمیم بگیرید و از یک مبارزه اجتناب کنید تا در مصرف فشنگهایتان صرفهجویی کرده ولی در این صورت ریسک وجود زامبیهای بیشتری که به دنبالتان بیایند را به جان خریدهاید. متأسفانه این عنصر در این بازی چندان رعایت نشده و تعداد دشمنان بسیار کم و میزان منابعی که بازی به شما میدهد بسیار زیاد است و علناً بازی از Survival Horror به Action Horror تغییر سبک داده است. بیشترین میزان زامبیای که همزمان در یک محیط به شما حمله ورشوند از عدد ۴ یا ۵ بالاتر نمیرود و حتی اگر تصمیم بگیرید تمامی آنها را هم از پا درآورید، بازهم کمبود فشنگ نخواهید داشت. شاید بگویید مبارزات با Nemesis به جبران این قضیه میآید اما اینگونه نیست. باوجوداینکه در طول بازی دفعات متعددی با او درگیر میشوید، مبارزات حساس حالت صحنههای Quick-Time مشابه با بازیهایی مانند Tomb raider به خود گرفته است. در موارد دیگر صرفاً باید از او اجتناب کنید و تا جایی که میتوانید دور شوید. این موضوع بیشازپیش از ترسناک بودن و پرتنش بودن لحظات با Nemesis میکاهد. در نسخه دوم، Mr.X بسیار قویتر ظاهر شد و استرس را تنها با صدای قدمهای هولناکش به شما منتقل میکرد، حالآنکه Nemesis باوجوداینکه هر از چند گاهی خرناسهایی هم میکشد آنقدر در این القای ترس موفق نیست.
تنوع دشمنان در بازی قابلقبول است و بهجز زامبیهای معمولی، عنکبوتهای آلوده، Hunter های معروف،Licker ها و همینطور Pale head ها را در طول بازی ملاقات میکنید. هرچند در مقایسه با بازی اصلی تنوع دشمنان کمتر است اما با توجه به کوتاه بودن بازی، قابلانتظار هم هست. این نکته که بازی بینهایت کوتاه است واقعی است. شما میتوانید بازی را در حدود ۶ ساعت به اتمام برسانید که با توجه به قیمت ۶۰ دلاریاش، ساعتی ۱۰ دلار پرداخت کردهاید که کملطفی در حق مصرفکننده محسوب میشود. برخی مراحل محبوب از بازی اصلی مانند پارک، Clock Tower و Water treatment بهکلی حذفشدهاند و مراحلی که در بازی باقیماندهاند نسبت به بازسازی Resident Evil 2، ضعیفترند. خطیتر بودن مسیر بازی هم منجر به کوتاهتر شدن آن شده است، چیزی که در شماره قبلی شاهد آن نبودیم.
نبردهای Boss که تمامی آنها به Nemesis اختصاص دارد میتواند در درجههای سختی بالاتر چالشبرانگیز باشد و چند نبرد اول جذاب است اما نبرد پایانی چنگی به دل نمیزند و در انتها، ناامیدتان میکند و احساس میکنید که سازندگان برای تولید این قسمت شاید عجول بودهاند. سیستم Inventory بازی هم گویی با شما سر جنگ دارد. بارها برای مدیریت کردم آیتمها به مشکل میخورید، خصوصاً زمانهایی که آیتم جدیدی را پیدا میکنید و جایی برای آن ندارید و در صورتی هم که چیزی را از Inventory حذف کنید، از بین میرود. مراحلی در بازی هست که باید شیء ای مانند باتری را برای باز کردن بعضی درها پیدا کنید که حجم زیادی از Inventory شما را میگیرد و سختی بیدلیل و غیر لذت بخشی را به شما القا میکند. در بازی معماهای کمی هم وجود دارد که شمارا کمی بیشتر درگیر کند و بعضی از آنها جذابیت خاص خود رادارند. برای مثال باید اعدادی را که در گوشهای از دیوار نوشتهشدهاند به خاطر بسپارید و در قفلی را که جلوتر مییابید بازکنید. شخصیت دوم بازی، Carlos, دیالوگهای جالبی دارد و نقشش خوب نوشتهشده است وکمی عنصر طنز را به جو تاریک بازی اضافه میکند. مراحلی که با وی طی میکنید از حیث جذابیت با بقیه بازی یکسان است. همچنین قسمتی که باید در مقابل موجی از حمله زامبیها مقاومت و از Jill محافظت کنید نوع آورانه است و شما را یاد بخش زامبیهای بازی Call of Duty میاندازد.
بخش چند نفره بازی اما قصه دیگری است. این بخش که Resistance نام دارد شما را در تیم ۴ نفره ای از نجاتیافتگان یا یک نفر به نام Overlord قرار میدهد. نقش ۴ نفر فرار کردن از محلی است که در آن زندانیشدهاند و باید با همکاری یکدیگر و حل کردن معماهای مختلف درزمانی مشخص، فرار کنند و Overlord با فراخوانی زامبیها و دیگر موجودات، باید از فرار آنها جلوگیری کرده و هر ۴ نفر را به قتل برساند. این بخش باوجود پتانسیل بالایی که دارد، چنگی به دل نمیزند و سراسر باگ و مشکلات کانکشن با سرور است. همینطور تعداد بازیکنانی که بازی کنند بهشدت کم است که منجر میشود زمان زیادی را برای یک دست بازی صبر کنید چون اکثر افرادی که در Matchmaking شرکت میکنند نیز تمایل دارند در نقش Overlord بازی کنند.
نوشته نقد و بررسی بازی Resident Evil 3 Remake اولین بار در پارسی گیم پدیدار شد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
شما باید وارد شوید تا نظر بنویسید.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0