نقد و بررسی بازی Hitman 3

بازار بازیهای مخفیکاری طی سالهای گذشته و مخصوصاً پس از پایان نسل هفتم رو به افول رفت. این مورد شاید توسط بازیبازان نسبتاً جدیدتر این حوزه قابل درک و دریافت نباشد اما بسیاری از کاربرانی که حداقل از..
بازار بازیهای مخفیکاری طی سالهای گذشته و مخصوصاً پس از پایان نسل هفتم رو به افول رفت. این مورد شاید توسط بازیبازان نسبتاً جدیدتر این حوزه قابل درک و دریافت نباشد اما بسیاری از کاربرانی که حداقل از نسل ششم این شکل از رسانه را دنبال کرده باشند، فقدان نامهای بزرگ و خودنمایی آنها را در ذهن و احساس خود در نظر میگیرند. البته باید توجه کرد که المانها و عناصر این سبک در اکثر آثار اکشن و ماجراجویی نسل هشتم مورد استفاده قرار گرفت و احتمالاً در نسل نهم هم شاهد رخ دادن همین ماجرا باشیم اما حداقل از نظر نویسنده به هیچ طریقی نمیتوان کیفیت یک عنوان مجزای مخفیکاری و عمق آن را به اثری ماجراجویی وارد کرد. در حقیقت پرشهای بلند نیتن دریک در مجموعه Uncharted، روشهای قابل توجه شخصیتهای اصلی سری Farcry و حتی دقت به کار رفته در The Last of Us Part 2 به خوبی میتوانند بیانگر حضور مخفیکاری در دنیای امروز بازیهای ویدیویی باشند اما انتظار نداشته باشید که انواع و اقسام روشها، حالتها، ابزار و ساعتها مقدمچینی در چنین عناوینی جای گیرد. دنیای امروز برای احیای دوباره ژانر یاد شده به سریهای قدیمیتر مانند Metal Gear Solid و Splinter Cell و همچنین آثار جدیدتر مدعی در این زمینه از جمله Dishonored احتیاج دارد؛ متاسفانه هم مجموعههای قدیمی و هم بازیهای جدیدتر فعلاً به خواب فرو رفتهاند و گویا تنها بازی Hitman 3 است که تا مدتها جنگجوی یکهتاز سبک مخفیکاری در دل هواداران و سکوتهای طاقتفرسا روند گیمپلی آنها باشد.
استودیو IO Interactive که بیش از 20 سال پیش ماجراجوییهای خود در این صنعت را با تیمی کوچک در کشور دانمارک آغاز کرد، هنوز هم با ایدههای نو و بلندپرواز در حال حرکت است و نمیتوان از تاثیر سری Hitman و مامور 47 یعنی دست پخت آنها، بر دیگر عناوین هنر هشتم غافل شد. این استودیو اکثر این بازه 20 ساله را مشغول ایدهپردازی و خلق نسخههای مختلف از Hitman بوده است و خیلی سخت میتوان اثر غیرمرتبط به این سری را در کارنامه آنها پیدا کرد. IO Interactive اکنون به لطف تجربه گرانبهای خود قادر به تزریق عناصری در سبک مخفیکاری است که بسیاری از استودیوهای باسابقه این ژانر، اهمیت چندانی به آن نمیدهند. بازی Hitman 3 آخرین ساخته توسعه دهندگان این استودیو حال پس از دو سال انتظار برای کاربران نسل هشتم و نهم بازیهای ویدیویی منتشر شده است تا سرانجام پایان ماجراجوییهای مامور 47 در سهگانه World of Assassination باشد. در ادامه به اتفاق بررسی میکنیم که آیا برای این شخصیت نامآشنا، یک پایان باشکوه رقم خورده است یا به زودی شاهد فراموشی شهرتش خواهیم بود.
توجه به تئوریهای توطئه برای بسیاری از افراد جذاب و حتی قابل ستایش است؛ کافی است که شما شانس خود را روی چند نفر از دوستانتان پیاده کنید تا درشت شدن چشمهایشان را به صراحت ببینید. تئوریهای توطئه جدا از این که آیا واقعاً رخ دادهاند یا در حال رخ دادن هستند، به ما این موضوع را یادآوری میکنند که شاید مباحثی که میبینیم، اتفاقاتی که مشاهده میکنیم و حتی زندگی که به آن دل بستهایم، اصل قضیه هستی نباشند. در این زمینه میتوان به نمونههای بسیار محبوبی نظیر مجموعه سینمایی Matrix یا موارد دیگر مشاهده کرد اما چنین داستانی چقدر میتواند در بطن سری Hitman جذاب ظاهر شود؟ در واقع این موضوع در نسخه اول سهگانه جدید آن قدری جذاب بود که کلت مامور 47 را به دست بگیریم تا عواقبش را در قسمت دوم مشاهده کنیم. این روند کاملاً در قسمت سوم هم قابل مشاهده است و شما در اکثر موارد دلیل خوبی برای خلاص کردن یک جانی خوشپوش یا حتی میلیاردهایی محترم خواهید داشت.
با این حال ما در مورد جذابیت داستان سخن گفتیم و باید در نظر بگیرید که این مسئله با کیفیت تفاوت دارد. طی سالیان گذشته کیفیت داستانگویی در برخی از بازیها به حدی پیشرفت کرده است که حتی فیلمهای کالت سینما هم در مواردی توان رقابت با آنها را ندارند. با این حال خیلی آسان میتوان گفت که داستان Hitman 3 اصلاً در این دسته جای نمیگیرد و به دنبال ایجاد انقلاب و ماندگاری طولانی مدت و شاید هم ابدی نیست. داستان این نسخه کاملاً در راستای هدفگذاریهای استودیو IO Interactive در خلق یک رویارویی تیره بین نیروهای نسبتاً خوب در برابر نیروهایی شرور و بسیار قدرتمند است که سرانجام باید در نسخه سوم به انتهای راه برسد. برخلاف Hitman Absolution که احساسات شخصیت اصلی در خلال داستان بارها و بارها فوران مییافت، این نسخه به تبعیت از دو نسخه پیشین سهگانه جدید، بیشتر روی خلقوخوی مجرب و کارکشته مامور 47 جهت نجات دنیا بنا شده است.
طی این داستان مامور 47 و همکارانش ماموریت دارند که جهان را از آخرین مهرههای اصلی قدرت که اکثر اتفاقات و امور کشورها را کنترل میکنند، به کنار بکشند. تعریف اندک جزئيات و البته غافلگیری اصلی داستان مطمئناً کمکی به درک بازیکن از کیفیت نسبتاً قابل قبول آن نخواهد کرد و بیشتر همانند اسپویل یکی از بهترین تجربههای مخفیکاری آنها خواهد بود؛ بنابراین تمرکز روی بخشهای دیگر ذهنیت مناسبی را ایجاد خواهد کرد که چرا و چطور این داستان نقش محوری Hitman 3 نیست. در حقیقت شخصیتپردازی مامور 47 دقیقاً به شکلی بازگشته است که بازیکنان کم و بیش در نسخه Blood Money شیفته آن شدند و حال به لطف داستان میتوان روزنههایی را مشاهده کرد که بیشتر از هر زمان دیگر، کاریزمای این شخص را افزایش میدهد.
هسته گیمپلی Hitman 3 احتمالاً شبیهترین عنصر موجود است که به راحتی میتوان در نسخه دوم و یا حتی اول مشاهده کرد. وارد شو، بکش، خارج شو. شاید این روند با توجه به عمر 20 ساله مجموعه Hitman دیگر قابل تامل و جذاب به نظر نرسد اما خوشبختانه ایدههای توسعه دهندگان خوش ذوق IO Interactive به حدی از تکامل رسیده است که نمیتوان مکانیزمهای گیمپلی را به صورت دیگری مشاهده کرد. به لطف این مکانیزمها شما با اندکی تحمل و البته نبوغ، نه تنها میتوانید مانند یک سایه کاملاً محو در بازی حرکت کرده و اهداف را یکی پس از دیگری از پای درآورید، بلکه قادر خواهید بود که در نهایت آرامش سکانسهای مجموعه Mission Impossible را بازسازی کنید. از آن سو باید احتمالات بسیار زیاد، راههای متفاوت انجام هر مرحله، عواقب قابل توجه تصمیمگیریهای درون گیمپلی و البته مهارتهای مامور 47 چنان لذتی را به بازیکن منتقل میکند که احتمالاً هیچ اثر مخفیکاری خالصی طی چند سال گذشته قادر به خلقشان نبوده است. در این بین مهم نیست که چه راهی را انتخاب میکنید و یا چه عواقب منتظر شما است، با کسب مقداری تجربه در گیمپلی به این نکته باور پیدا میکنید که هرگز دستتان خالی نیست و به معنای واقعی کلمه هر وسیلهای که در محیط وجود دارد، یک دوست خوب و یار شفیق جهت فرار از مهلکه است.
بنابراین میتوان گفت که گیمپلی با وجود حفظ مکانیزمهای اصلی خود، به لطف پیشرفتهای جزئی در بخش سلاحها و اشیا، افزودن روشهای جدید و البته عواقب جدیدتر و همان طراحی مراحل شگفتانگیز نسخه قبلی، کاملاً راضی کننده ظاهر میشود ولی آیا واقعا هیچ تغییر اساسی و ساختاری نسبت به نسخههای قبلی رخ نداده است؟ در حقیقت افزون بر ارتقاهای مرسوم بین هر نسخه، شاید بتوان دوربین دستی شخصیت اصلی را یکی از معدود وسایلی برشمرد که اندکی رویه گیمپلی را تغییر میدهد. کاربر به واسطه این دوربین میتوان برخی از دربها و موقعیتها را برای ورود آزاد کند و در برخی مواقع به اطلاعات قابل توجهی دست مییابد. با این حال همانطور که ذکر شد راههای انجام ماموریت متنوع است و شما میتوانید بدون در نظر گرفتن این وسیله جدید، تمام شخصیتهای مورد نیاز را به قتل برسانید. از جهتی دیگر میتوان ذکر کرد که به واسطه این مقدار حالت متفاوت انجام مراحل که شاید Hitman 3 را به گونهای، سندباکسترین تجربه ممکن سری میکند، تکرارپذیری بازی به شدت بالا رفته است و حقیقتاً در این بخش نمیتوان مشکلی را بر آن وارد کرد.
گرافیک فنی بازی اعم از بافتها و موارد آشکار دیگر حداقل روی نسخه نسل هشتمی پیشرفت قابل ملاحظهای نداشته است. در حقیقت با اندکی سختگیری میتوان گفت که گرافیک فنی و کیفیت کلی تقریباً همان چیزی است که پیشتر درون Hitman 2 مشاهده کرده بودیم. با این حال مشکلات افت فریم که مخصوصاً درون صحنههای سنگین و شلوغ نسخه پیش به دفعات رخ میداد و کاربر را منزجر میکرد، اکنون در Hitman 3 رفع شدهاند و اگر شانس این را داشته باشید که روی رایانههای شخصی قدرتمند یا کنسولهای نسل نهم به تجربه بازی بپردازید، پی میبرید که فریمریت به سطح پایداری رسیده است.
پیشتر درون بخش گیمپلی درباره لذت مضاعف مکانیزمهای بهبود یافته آن به توضیح پرداختیم. در اینجا باید اضافه کرد که اگر به لطف فضاسازیها و طراحی مراحل خیرهکننده و کارآمد بازی نبود، احتمالاً این اثر هرگز به موفقیت کنونی دست نمییافت. گاهی حتی طراحیهای بازی شما را به این موضوع باز میگرداند که هر 6 مرحله موجود، با دقتی وصفنشدنی طراحی و چیده شدهاند. از لحاظ منظرههای دیدنی و طراحی هنری محیطی، سری Hitman حداقل در دو نسخه اخیر خود یک معیار قابل قبول حتی برای عناوین دیگر بوده است. این موضوع همانند دیگر نکات مثبت، در این نسخه هم پیشرفت داشته است و با نگاهی گذرا میتوان بیان کرد که این زمینه احتمالاً بهبود یافتهترین نکته بازی نسبت به قبل است تا دیگر هیچ گله و شکایتی را نتوان به سمت طراحی هنری حداقل در قسمت مراحل و نحوه ساخت و پرداخت آنها روانه کرد.
با این حال پس از چند سطر تعریف و تمجید، به نقطهای میرسیم که نشان میدهد فقط نکات مثبت از نسخه پیشین به Hitman 3 ارث نرسیدهاند بلکه توسعه دهندگان IO Interactive برخلاف مهارت بالایشان در بهبود مزایا، مهارت چندانی در رفع نواقص ندارند. انیمیشنهای بازی همانطور که در Hitman 2016 و Hitman 2 محصول سال 2018 مشاهده کردیم اکنون در آغاز نسل نهم یک مشکل پایدار و اساسی است. مامور 47 علی رغم کاریزما و مهارت بالای خود گاهی اوقات انیمیشنهایی به شدت تاریخ مصرف گذشتهای دارد که تمام خونسردی شکل گرفته در ذهن بازیکن را به فنا میسپارد. این موضوع در میان شخصیتهای غیرقابل بازی یا به اصطلاح هم قابل مشاهده است و گاهی احساس میکنید که درون یک دنیای فانتری نسل هفتمی قدم گذاشتهاید. این موضوع در کنار طراحی سادهانگار چهرهها حس بدی به تمام کاربران منتقل خواهد کرد. در دورهای که بازیهای نسل هشتمی چهرهها و انیمیشنهایی به شدت واقعی را خلق میکنند، ضعف Hitman 3 در این زمینهها نابخشودنی است.
تولید و پیادهسازی موسیقی و در مجموعه تنظیم نواها در یک اثر مخفیکاری، عمل به شدت طاقتفرسایی است. در واقع اگر آهنگساز اثر مقداری در کار خود به بیراهه رود یا نواهایی را حاضر کند که به جای افزایش تنش و هیجان در برخی اوقات و کاهش این عناصر در مواقعی دیگر، اشتباه عمل کند، بازیکنان به سرعت از بردباری و سکوتهای طولانی مدت که لازمه ژانر مخفیکاری هستند، دلزده میشوند و عنوان مورد نظر را تکهای آشغال بیمصرف تلقی خواهند کرد! با وجود اغراق سطرهای پیشین باید اذعان کرد که اشتباه در زمینه صداگذاری شخصیتها و سلاحها نیز میتواند به وخامت این اوصاع بیفزاید و حقیقتاً بازیکن را در شرایطی قرار دهد که بازی را کسلکننده خطاب کند.
خوشبختانه Hitman 3 در امر موسیقی، صداگذاری و خلق صحنههای طولانی مدت که به نواهایی دلنشین و مناسبی مجهز شدهاند، بسیار خوب عمل میکند. برخلاف نسخه دوم که موسیقی بسیاری از مناطق آن طور که باید و شاید پرداخته و ساخته نشده بود، در نسخه مورد بحث چه در امارات متحده عربی باشید یا در مراتع لندن، هرگز موسیقی به یک نقطه ضعف تبدیل نمیشود. صداگذاری شخصیت اصلی و شخصیتهای تاثیرگذار داستان نیز در سطح قابل قبولی قرار دارند اما IO Interactive در صداگذاری شخصیتهای غیرقابل بازی، باز هم به نقطه ضعف خود بازگشته است.
در واقع این استودیو دانمارکی باید بیشتر از هر سازنده دیگری درک میکرد که تفاوت فرهنگی در نقاط مختلف حتی بین کشورهای همزبان نیز بسیار چشمگیر است اما با وجود سفر مامور 47 به مناطق مختلف دنیا، با سخن گفتن اکثر افراد حاضر در محیط احساس خواهید کرد که در منطقه قبلی حضور دارید. وجود جو عالی هر منطقه به واسطه طراحی محیط مناسب و گرافیک خوب از جمله مواردی است که صداگذاری و عدم بومیسازی درست هر مرحله آن را به نابودی میکشاند. اگر بخواهیم به عب بازگردیم، استودیو یاد شده از زمان عرضه نسخه 2016 بازی Hitman، هربار این مشکل را به ورودی بعدی سری منتقل کرده است و گویا ما باید به آن عادت کنیم.
نوشته نقد و بررسی بازی Hitman 3 اولین بار در پارسی گیم پدیدار شد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
شما باید وارد شوید تا نظر بنویسید.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0